www.iiiWe.com » تجلی رمزگونه‌ی پل‌های اسلامی به روش پدیدارشناسی (نمونه‌ی موردی: پل خواجو)

 صفحه شخصی فرشاد دریابیگی   
 
نام و نام خانوادگی: فرشاد دریابیگی
استان: مرکزی - شهرستان: اراک
رشته: کارشناسی معماری
شغل:  دفتر مهندسی
تاریخ عضویت:  1392/12/03
 روزنوشت ها    
 

 تجلی رمزگونه‌ی پل‌های اسلامی به روش پدیدارشناسی (نمونه‌ی موردی: پل خواجو) بخش معماری

4

در مقاله ایی پژوهشی با عنوان" بررسی تجلی حکمت صدرایی در معماری اصفهان عصر صفوی (پل خواجو، ترجمان اسفار اربعه ملاصدر)"آمده است: پل های تاریخی ایران، همچون دیگر مصنوعات جوامع سنتی، علاوه بر کارکردی که دارند، مکانی برای تبلور و انتقال مفاهیم نهفته در جهان بینی پدیدآورندگان آن به شمار می آیند. هنر ایران ساحت ظاهر عناصر متعالی نهفته در باور اسلامی – ایرانی را شکل داده و صورتی زمینی برای درک آن آفریده است. همچنین به واسطه آن که همه عالم را محضر الهی می شمارد، این تجلی عالم گون و مثال به بناهای مذهبی محدود نشده و از منظر هنرمند ایرانی، تمام جهان، تجلی گاه جلوه حق است.
در مقاله ای دیگر به عنوان" بررسی تداوم سنت های مؤثر در شکل گیری پل خواجو براساس مطالعه تطبیقی پل های تاریخی شهر اصفهان،" آمده است که: استمرار تجارب در معماری گذشته ایران، همواره به شکل سنتی وجود داشته است. حفظ و تداوم این سنت ها در راستای پاسخگویی به نیازهای جدید، پایه ای برای نوزایی آثار بدیع و در عین حال مورد پذیرش جامعه بوده است.پل های تاریخی اصفهان، نمونه ای از تکوین و تکامل چنین روندی است که در دوره صفویه به اوج شکوفایی رسید این شکوفایی که با مرمت پل های گذشته و احداث پل های جدیدهمراه بود، به دلیل رونق تجارت، پایتختی اصفهان و گسترش شهر به سمت رودخانه زاینده رود ایجاد شد. در میان این پل ها، پل خواجو دارای کالبد متفاوتی نسبت به دیگر پل های اصفهان است که به همین دلیل در این پژوهش به آن پرداخته اند.
در مقاله ای در دیگر به عنوان" تحلیل آثار و آراء ملاصدرا و تبیین آن در هنر و معماری (مورد مطالعاتی:پل خواجو) " چنین می فرماید: از زمان افلاطون تاکنون بسیاری از فلاسفه برای هنر ماهیتی قدسی ، متعالی و اسرار آمیز قائل بوده اند.فلوطین هنر را تقلید از صور متعالی و نه کپی برداری از صورت بیرونی شیء می دانسته است. در دیدی کامل تر، هنر نوعی بیان تلقی می شده که مخاطب را از ماده به عمق ماده از واقع به حقیقت ، از صورت به معنا و از فرم به محتوی رهنمون می شده است. در فلسفه اسلامی نیز تکمیل نظریه هنر قدسی را در حکمت ذوقی و اشراقی و سپس به طور کامل تر در حکمت متعالیه صدرالمتالهین می_ توانیم مشاهده کنیم.نگاه ملاصدرا به هنر و زیبایی یکی از ابعاد عرفان ملاصدار به شمار می آید.
در مقاله ای دیگر با عنوان " حسن شناسی ،سرچشمه ی آثار هنر اسلامی " چنین آمده است:صفات حسن در هنر اسلامی تاکید میکند که میگوید معمولا مکاتبی که زیبایی و هنر را با صفات تعریف می نمایند،تعاریف ناقصی را ارائه می کند،متغیر عملکرد گراها که صرفا مفید بودن را توصیه میکنند و یا ویتروویوس،سه صفت مفید بودن و قدرت ،را مطرح میکندو در فرهنگ قرآنی صفات حسن در قالب صفات الهی به عنوان اسماالحسنی درصد صفت ارائه میکند.
در کتاب ملکوت آیینه های به نگارش نیر طهوری در یکی ازبخش های آن باعنوان (سی وسه پل راهی به سوی باغ ایرانی) امده است :که در این مقاله هانری استیرلن در کتاب اصفهان تصویر بهشت در مغایر طرح اصفهان نو شاه عباسی می پردازد که باتوجه به آیه ۴۵،۵۳،۶۱،و۶۸ سوره الرحمان مینویسد که عدد ۳۳ عدد ویژه فرهنگ مزدایی میباشد.
در کتاب ملکوت آیینه های به نگارش نیر طهوری در یکی دیگر ازمقالات آن باعنوان (سی و سه در بهشت)آورده است که:در آین زرتشت کرپ ها سی وسه دوروغ به زرتشت بستند.و به تعبیری دیگر آن را با سی و سه در بهشت ،که به مصداق سی سه پل می باشد نسبت داده است.

روش شناسی تحقیق
در بحث روش شناسی تحقیق دو پارادایم تحقیقی کیفی و کمی وجود دارد،که یکی از روش های مهم تحقیق در رویکرد کیفی روش پدیدارشناسی می باشد.باتوجه به گستردگی واژه پل در تاریخ ایران و اسلام به صورت توصیفی و موردی مورد بررسی قرار گرفته خواهد شد..
برای به دست آوردن تجلّی رمزگونه ی،پل های اسلامی و قبل از آن بهترین روش که می تواند کمک به تحلیل این پژوهش کند،روش پدیدار شناسی هرمونوتیک می باشد، که پدیدارشناسی هوسرل بزرگترین تأثیر را بر هرمنوتیک گذاشته است، هوسرل در نقدش از روانشناسی و نیز از تاریخی‏گری دیلتای مبحث اصلی هرمنوتیک را از نکته‏ی شناخت به تحویل پدیدار شناسیک تبدیل کرد. هوسرل نخستین کسی بود که معنا و شناخت را موضوع اندیشه‏ی متعالی و فرا رونده قرار داد، اندیشه‏ای که حد اصلی و مقدم بر شناخت شناسی را مطرح می‏کند و تمامی عناصری را که جنبه‏ی حاشیه‏ای دارند(وپیش فرض‏های نظری را) کنار می‏گذارد تا به جنبه‏ی ناب و خالص خود چیزها برسد.
پس، هرمنوتیک دیگر منطق یا روش گونه‏ی خاصی از دانش نیست (آنچه دیلتای علم انسانی می‏نامید) و رسالتش هم دیگر دفاع از منش ضد طبیعی علوم انسانی نیست، بلکه در گستره‏ی شناخت شناسی جدیدی که خود نتیجه‏ی تحویل و تأویل متعالی است، معنا یافته است، خواندن و تأویل متن، بدین سان، کنار گذاشتن تمامی پیش فرض‏ها و پیش نهاده‏های تاریخی نظری است ، تا ما با خلوص و حضور متن آشنا شویم. این گونه شناخت، آگاهی نیّت‏گون زندگی هر روزه را، و تمامی شاخه‏های علوم را اعم از علوم انسانی و طبیعی در بر می‏گیرد.
به طور کلی در این پژوهش با استفاده از روش پدیدار شناسی هرمنوتیک سعی بر این شده است که به تجلّی رمزگونه ی،پل های اسلامی (دوره صفوی) بپردازیم.
جامعه آماری این پژوهش،کلیات پل در دین زرتشت،اسلام و دوره صفویه (پل خواجو) می باشد.
جمع آوری اطلاعاتت در این پژوهش از طریق کتابخانه،اینترنت،مقالات و کتب های پیشین(اسنادی) انجام گرفته است.

فرضیه های مقاله
۱.پل های اسلامی در دل خود رمز و راز و حکمتی دارند،که به مانند پل صراط انسان را به سوی کمال و غایت انسانی رهنمود می کنند.
۲.پل خواجو صرفا نمادی از قدرت آسمان و زمین می باشد که با اندام های خود اشاره ای بر این موضوع می کند.

یافته ها
در این قسمت سعی می شود تا فرضیه هارا مورد اثبات قرار دهیم.پل خواجو رمزو رازی شگفت انگیز در دل خود دارد که رسیدن به کمال و آزادگی و حس معنوی را در دل مخاطب بوجود می آورد.
باتوجه به توضیحات سعی شده است تا اول به مفهوم واژه پل در ادیان مختلف و سپس به واژه پل در دوران پس از اسلام بپردازیم.

واژه پل ومفاهیم آن در فرهنگ ایران
چینود / چینوت پل در اوستا به معنای پلی است که بر سر آن نیکان از بدان برگزیده میشوند و هر یک به راهی که خود در زندگی ساخته اند میروند.از همین رو آن را به معنای پل گزینش که پیوند میان این جهان و جهان دیگر است دانسته اند. از ترجمه های یکی از معتبرترین محققان معاصر در باب اوستا ژان کلنز بلژیکی معنای پل جمع آورنده نیز از آن مستفاد میشود.وازه پل از گذشته های بسیار دور گذرگاهی معنا میشد که بر مجرای آبی بسته باشند.ازاین رو به معبر بهشت برین آسمانی هم که بر ورطه ژرف بسته اند.پل گفتند.بدین ترتیب این پل را بلندترین نقطه زمین و آسمان تلقی شد.مطابق بابندهش و دینکرد و دادستان دینگ(از منابع پهلوی) چینودپل در ایرانویج بر قله دائیتی جای گرفته است و دوزخ در زیر آن قرار دارد.چون البرز کوه بلندترین نقطع گیتی تصور می شد.این باور پدید آمد که به ناگزیر روان نیکوکاران برای صعود به بهشت باید سفر آسمانی خود را ازاین نقطه آغاز کند به همین دلیل یک سر چینودپل براین کوه جای دارد.بنابراین چون براساس تعالیم زرتشت توفیق گذشتگان از پل فقط نصیب نیکوکاران می شودبه چکاد دادیک /دائیتیک یعنی قله عدل نیز اشتهار یافت.پس قله کوه کیهانی البرز همان چکاد دائیتی است که یک سر آن در جنوب به بهشت منتهی می شود و سر دیگرش در شمال به جهنم که در زیر آن واقع است.چون البرز کوه در چهار دوره دویست ساله روییده است تا به (ستاره پایه) و (ماه پایه) و (خورشید پایه) و تا (به بالای اسمان) برسد.روان نیکوکار نیز در سفر آسمانی خود و با گذشتن از چینودپل تا به ستارگان و ماه و خورشید و پس از آن به گروتمان/گرزمان صعود میکند که(سرمنزل سرودهای قدسی) است. براین اساس یک سر چینودپل قله البرز کوه تیره در میانه زمین است که تا عرش راه میبرد و ایزد سروش درآن کاخی باهزار ستون دارد که (از درون خودبه خود روشن است و از بیرون از ستارگان نور میگیرد) و سوی دیگر آن ستیغ ارزور بر لبه کوه البرز. دروازه دوزخ است که دیوان در آن جا باهم به گفت وگو مشغول اند.

پل در قرآن مجید و متون اسلامی
مفهومی مشابه با چینودپل مزدایی در دین اسلام هست که امروزه ایرانیان مسلمان از آن به عنوان پل صراط یاد میکنند.گروهی از محققان عقیده دارند که واژه صراط در زبان عربی از واژه پهلوی استرتک به معنای راه. ریشه گرفته است.در تفسیر ابوالفتوح رازی. در باب سوره مریم آمده است: صراط راهی است بر سر دوزخ نهاده به مانند پلی،مانند حد شمشیر گذرندگان بر او انواع باشند:گروه اول گذرنده(کالبرق الحاطف) چون برق جهنده.و طایفهء دوم چون باد وزنده و گروه سوم چون اسباب تازی.
واژه صراط به مفهوم راه بیش از چهل بار و غالباً با کلمه مستقیم(راست)در قرآن مجید آمده است که معنای راه حف از آن مستفاد می شود.در تفسیر پرتوی از قرآن از قول امام صادق (ع) چنین ذکر شده است:(صراط راه شناسایی به سوی خداست)که دو صراط دنیا و اخرت را شامل می شود. صراط دنیا امامی است که شناختش و پیروی ازاو گذر از صراطی است که پل جهنم در آخرت است و نشناختن او به لغزیدن و سقوط در آتش جهنم می انجامد.کسی که(نور ایمان راهنما و نیروی عمل نگهدارش باشد و پیروی از امام بر حق نماید)از پل میگذرد.بر این اساس،میتوان میان تعبیرهای اسلامی از پل صراط و چینودپل مزدایی،و حتی دئنا شباهت هایی یافت.برطبق آیات ۷ - ۱۲ از سوره مبارکه مطففین،شخص مرهون اعمال خود است،چون قلوب روشن(تجلی رب را در وجود خود مشاهده می نمایند)این تجلّی با روشن تر شدن قلب از نور ایمان نمایان تر می گردد و همچون (صورت محسوس دیده می شود) چنانکه رانده شدگان از درگاه پروردگار،به سبب اعمال خود و رو بر تافتن از نور هدایت،چنان آتشی می افروزند که استعدادها و موهبت های ربانی خودشان و دیگران در آن می سوزد.همچنین در آیات۲-۵ و۹ -۱۱ از سوره مبارکه الغاشیه،آمده است که در روز جزا، روی هایی از کوشش های بیهوده و رنج آور خود فروافکنده در آتش گدازان فرود آیند،چنانکه روی هایی از کوشش خود خشنود و شاداب در بهشت بلند مرتبه جای می گیرند.در تفسیر این آیات نیز وجوه به معنی روی ها/صورت ها،(نماینده اندیشه ها و احوال درونی)افراد ذکر شده است. در قرآن مجید،بهشت ابدی جایگاه همیشگی کسانی است که به خداوند ایمان آورده و به راه راست(صراط مستقیم)هدایت شده اند.چنان که در اوستا نیز،گذر از چینودپل،درآمدن به گرزمان به مفهوم بهترین راه و بهترین زندگی(بهشت) است.
بر این مبنا در هر دو آیین ،یگانه طریق رسیدن به جاودانگی و خلود در پیش گرفتن صراط مستقیم یا راه راستی که سرانجام عبور از پل و رسیدن به بهشت پاداش آن خواهد بود.

پل در دوران پس اسلام
یکی از زیباترین پل های ساخته شده در ایران پس از اسلام در دوره صفوی پل خواجو در اصفهان می باشد که در آن قابل تعمق ترین صورت ها برای ژرف ترین معانی آداب و آیین های ایران پدید آمده است.
فردریچاردز در باب این پل میگوید:با مشاهده این پل،خاطره تمام پل های بزرگ در ذهن شخص بیدار مشود-پل هایی سلطنتی که«از عوالم دیگر،یعنی شهرهای اسرار آمیز خبر می دهد». تناسب و زیبایی در آن ها چنان با فن و پایداری درهم آمیخته که آن را وارد وادی هنر ساخته است.(امروز،این آثار مورد تحسین کلیه پل سازان و طراحان می باشد و جای خود را میان زیباترین پل های دنیا اشغال کرده است).او نیز همچون پوپ،بدین نکته اشاره می کند که در دوران جدید،پل ها صرفا به منزله مسیری برای گذر از سمتی به سمت دیگر در کوتاه ترین زمان ساخته می شوند.در حالی که،به عکس آن ها، این پل(گویی شخصی را دعوت به توقف میکنند)زیرا هر کدام از دهانه های آن ها میتوان به صدها منظره تماشایی چشم دوخت.(کار این پل ها دور نگاه داشتن شخص از آب نیست) که از پلکان کوتاهی میتوان به طبقه بالا یا پایین آن رفت و بدین ترتیب،این امکان پدید می آید که در یکزمان،در طبقه بالا،در زیر نور خورشید حضور یافت و یا در سایه سار خنک و مطبوع طبقه پایین و همسطح با آب زاینده رودقرار گرفت.از هریک از دهانه های قوسی شکل این پل ها میتوان به منظری متفاوت دست یافت.

پل خواجو (پل شاهی)
این پل در مدخل راه قدیمی شیراز به اصفهان ساخته شده،پل حسن آباد و بابا رکن الدی نیز نامیده می شود.ودر جای پلی قدیمی که در زمان تیموریان ساخته بودند،بنا گردید و مجاور محله خواجوی اصفهان است.پل خواجو در دوره سلطنت شاه عباس دوم،در سال ۱۰۶۰/۱۶۵۰ به طول ۱۳۳ متر و عرض ۱۲ متر ساخته شد.
پل خواجو دارای سه طبقه است که طبقه اول آن هم سطح آب و طبقه سوم مهتابی یا گردشگری استکه بین دو طبقه دیگر واقع شده است.در هر یک از پل ها محلی به نام شاه نشین وجود دارد که پنجره های آن ها به رودخانه منتهی می شوند.
با دیدن صورت ویژه این پل،می توان دریافت که تنها یکی از اهداف ساخت پل در ایران ایجاد گذرگاه بوده است.پل خواجو علاوه بر اینکه چون سد به ذخیره آب عمل می کرده است.درواقع محلی نیز برای تفرجگاه و تأمل بوده است.غرفه های مختلف آن و وجود دو بیگلربیگی با شکلی منحصر به فرد روی آن تأکید می کند،که پل نه تنها برای عبور،بلکه برای توقف نیز بوده است.شکل خاص پایه های پل نیز که پله ای است،امکان نشستن در کنار جریان آب را فراهم می آورد.با مسدود کردن دهانه زیرین پل،قسمت غربی آن به شکل در اچه در می آمده است.

روی پل خواجو به هنگام برگزاری مراسم ویژه در کاخ های هفت دست و آیینه خانه ،مراسم آتش بازی اجرا می شده است.چنانکه نویسنده کتاب قصص الخاقانی مینویسد،پس از تعطیلات نوروز۱۰۶۰/۱۶۵۰ ،به امر شاه، این پل آیین بندی و چراغان و گلریزان گردید و هر یک از غرفه های آن را یکی از امرا و بزرگان تزیین کرد و مراسم افتتاح رسمی پل در حضور شاه برگزار شد:
به حکم پادشاه استاد تر دست پلی بر زنده رود اصفهان بست
دلش آیین گلریزان پل خواست رخ از جام چراغان می آراست
صائب تبریزی ،ملک الشعرای دوره صفویه در باب برگزاری جشن ها و مراسم خاص در کنار پل خواجو شعر بلندی سروده که قسمتی از آن چنین است:
اصفهان یک دل روشن زچراغان شده است
پل ز آراستگی تخت سلیمان شده است
می دهد یاد سر پل ز خیابان بهشت

شمع و گل چهره ی حور دو چشم است
بی ستونی است پر از صورت شیرین سل پل
که ز تر دستی فرهاد گلستان شده است
سر به سجده شکر است ز پل زرین رود
که مقام طرب خسرو ایران شده است

چنانکه مشهود است،در قرن دهم/شانزدهم و یازدهم/هفدهم و اوج اقتدار و شکوه سلسله صفوی ؛شاعران برای بیان مفاهیم مورد نظر خویش از معانی آیینی ،اساطیری و دینی بهشت و حور و اسامی مشخص فرهنگ باستانی ایران ، مثل شیرین و فرهاد و خسرو ، بهره میگرفتند همچنان که نفیس ترین مجموعه مینیاتور ایران شاهنامه شاه طهماسبی ، در این دوره پدید آمده است .
برگذاری مراسم ویژه روی پل خواجو در دوره قاجاریه نیز رواج داشته است؛ به طوری که میرزا رضا خان منشی حضور ظل السلطان ، بیش از پنجاه عمارت صفوی ، نظیر عمارت نمکدان و هفت دست و آیینه خانه را ویران کرد تا شاه به شنیدن «وصف چراغان و جشن کنار زاینده رود و کشتی رانی و شناوری شناگران و آتش بازیهای رخشان و سد رودخانه و دریاچه ساختن میان پل چوبی و پل خواجو و خیمه افراشتن حکام و پیش کاران و ... » هوس دیدن آن را نکند ، زیرا شاه حتی در سال ۱۳۲۱/۱۹۰۳ ، پس از وقوع همه سختی ها و ناگواریها در اصفهان ، تنها از جشن کنار رودخانه پرستش می کرده است .
استیرلند نیز متذکر می شود که احتمالاً شاه عباس پیش از شروع احداث مسجد شاه ، پیش بینی می کرده است «میدان شاه در سمت جنوبی به پلی قدیمی از زمان تیموریان ، که در محل کنونی پل خواجو قرار داشته ، متصل می شود»؛ زیرا «معبری وجود دارد که در دقیقاً در محوری موازات محور میدان به جانب پل ساخته شده و چهارباغ خواجو نامیده می شود» و می توان چنین استنباط کرد که «جهت میدان نقش جهان ، در آغاز کار ، به عنوان جهت اصلی و الگویی تمام مجموعه برگزیده شده است».

بر اساس آنچه آمد ، پل خواجو ، علاوه بر ارتباط یافتن با چهارباغی مخصوص – همانند چهارباغ شاهی – که خود نماینده تصویر بهشت معرفی معرفی می شود ، به مسجد شاه راه می یابد که خود مسجد محلی برای خلوت گزینی و ستایش خداوند و یا مکانی برای جمع آمدن دوستان و همکیشان و نمادی از برگزیده شدن به دوستی خداوند و در آمدن به «مقام سدرة المنتهی – بهشتی که مسکن متقیان است» به شمار می رود .
بنا بر این باور، مضمون پل راهی به بهشت در دل سازندگان این پل زنده بوده است . زیبا ساختن و آراستن و خوشایند کردن پل به هر نحو ممکن یادآور جزئیات نیکویی است که روان شخص پرهیزکار در هنگام عبور از پل با آن رو به رو می شود – پلی که بارها در کنار اهورا مزدا ، امشاسپندان و بهشت در اوستا ستایش شده و در قرآن کریم نیز با عنوان صراط مستقیم راه برگزیده مؤمنان و صالحان ، که به جنت منتهی می شود ، از آن یاد شده است.

بخشی از رمز و راز نهفته پل خواجو
با دیدن پل خواجو می توان دریافت که عملکردی چندگانه داشته است به صورتی که علاوه بر عبور آب، انسان را همواره یاد آور پل صراط و جهان آخرت می ساخته است.به گونه ای که دارای ۲۴ دهانه می باشد و هر یک از دهانه ها نوری از خود عبور می دهند.که سوره نور بیست و چهارمین سوره قرآنی می باشد و کلمه نور نیز ۲۴ بار در کل قرآن تکرار شده است و عدد ۷ که عددی مقدس که جایگاه خاصی در قرآن و احادیث دارد نیز ۲۴ بار در قرآن آمده است که بی دلیل با ۲۴ دهانه بودن پل خواجو نمی باشد.

طول پل خواجو ۱۳۳ متر می باشد و طبقه سوم آن به صورت مهتابی می باشد که روبه آسمان است و طبقه اول در روی زمین،به گونه ای که ما بین زمین و آسمان می باشد که کلمه آسمان و زمین ۱۳۳ مرتبه در قرآن کریم آمده است.
عرض پل خواجو نیز ۱۲ متر می باشد که این عدد ۴ بار در قرآن به صورت ۴ آیه آمده است :
۱. ماههای دوازده‌گانه سال.«سوره توبه۹/۳۷»
۲. تقسیم بنی‌اسرائیل به ۱۲ گروه.«سوره اعراف ۷/۱۶۰»
۳. شمار نقبای بنی‌اسرائیل که ۱۲ نفر و بنا به نظر برخی مفسران از وزیران حضرت موسی علیه السلام بوده‌اند.«سوره مائده ۵/۱۲»
۴. شمار چشمه‌هایی که خداوند برای بنی‌اسرائیل از سنگ جوشاند.«سوره بقره ۲/۶۰»

در طبقه زیرین پل خواجو بر شالوده ای سنگی که در پایه های آن شیارهایی تعبیه شده است که با گذاشتن کشوهای در آن آب تا ارتفاع ۶ متری بالا می آید این عدد نیز ۷ بار در قرآن آمده ودر همه موارد به آفرینش زمین و آسمان ها مرتبط بوده است.
نقشی زیبا در دل پل خواجو زمانی می باشد که از بالا به پل می نگریم و پل مانند عقابی می باشد که با تمام شکوه بال گشوده و بر پهنه زاینده رود پرواز می کند که کنگره های طبقات مختلف پل بسان پرهای عقاب می ماند و برآمدگی شاه نشین طبقه دوم پل،هم چون سر عقاب می باشد که می توان برداشت کرد ، این پل نمادی از آزادگی،شکوه و قدرت می باشد.

یکی دیگر از رمز و رازهای پل خواجو شمع هایی هستند که اگر از قسمت شرق بیرون پل در زاویه ۲۷تا ۳۰ درجه به دهانه های پایین پل بنگریم از تداخل دهانه ها تصاویر شمع ها پدید می آید.

که این شمع ها میتوانند یادآور پل صراط می باشد به گونه ای که در پل صراط زمانی که از روی پل عبور می کنند به بهشت برین می رسند و اگر نتوانند عبور کنند درگیر شعله های آتش می شوند در این تصاویر شعله های شمع نمادی از آتش دوزخ می باشد که در قسمت زیرین پل قرار گرفته اند. که این شمع ها می تواند انسانی را در فکر فرو برد که روز جزا از هیچ کس پنهان نیست.با گذشتن از روی پل خواجو ارتباطی با ۴ باغی مخصوص-همانند ۴ باغ شاهی که خود نیز تصویری از بهشت می باشد راه می یابیم که مسجد شاه نیز در آنجا می باشد که مسجد عملی برای ستایش و حمد خداوند می باشد.به طور کلی میتوان چنین اظهار نمود که پل خواجو همانند پل صراط می باشد که با گذر از آن به بهشت برین(۴باغ شاهی) می رسیم و در صورت عدم عبور از آن به تعبیری درگیرآتش وشعله شمع می شویم که شمع نمادی از آتش دوزخ می باشد.

نتیجه‌گیری
همانطور که از مجموع مطالب فوق استنباط و استنتاج می شود،اندیشه ها،اعتقادات و عملکرد واژه پل دردوران پس از اسلام از الهامات انفسی و ربانی برخوردار می باشد.که مهم ترین دستاورد مقاله این است که جهان بینی اسلامی استوارترین شالوده برای پیوند انسان با جهان مادی و غیر مادی می باشد.که این امر انقدر در زندگی مهم و سرنوشت ساز می باشد که،از دوران عهد باستان واژه پل(چینود) به وجود آمده است که بعد ها در دین اسلام از آن به عنوان پل صراط یاد می شود.که در دوران پس از اسلام پل ها با نیّتی جدا از گذشتن آب و تفرجگاه استفاده می شدند و همواره نکاتی را به انسان متذکر می شدند و در برخی از اندام های پل خواجو ،انسان را به سوی بهشت فرا می خواند(مانند ۴ باغ هایی که مژده بهشت را می دهند.)اما از طرفی دیگر پل خواجو انسان را متذکر به جهنم نیز می سازد.بدین صورت که نقش شعله های شمع قسمت شرق پل خواجو انسان را خبر از آتش دوزخ و روز حساب و کتاب وا می دارد.که پل خواجو،انسان را هم به بهشت و هم به جهنم ندا می دهد.خداوند متعال هر دو راه بهشت و جهنم را برای بندگانش قرار داده است که، آدمی با اعمال خود آن را انتخاب می نماید. پل خواجو رمز و رازی از آسمان و پرواز نیز در دل خود دارد،که نشان دهنده این می باشد اگر انسان بتواند از پل صراط عبور کند،روح او در کمال آرامش و شکوه بر فراز آسمان ها به پرواز در می آید.

منابع:

۱.قرآن کریم
۲.مهرداد بهار،پژوهشی در اساطیر ایران،ص۱۵۷،۱۴۹،۱۴۷
۳.فره وشی،جهان فروری،ص۱۵۷،۱۳۲،۱۳۳
۴.بویس،تاریخ کیش زرتشت،ج ۱،ص۱۶۳،۱۳۲
۵.بندهش،ص ۱۷۱،۷۱،۱۳۰
۶.کربن ،ارض ملکوت،ص ۷۶
۷.آموزگار، تاریخ اساطیری ایران،ص ۲۷،۲۸
۸.هینلز،شناخت اساطیر ایران،صص ۲۷-۲۸
۹.همان،صص۹۹،۹۸،۴۱،۴۲،۱۱۱،۴۲۰،۵۸۳،۱۷۴
۱۰.موله،ایران باستان،ص ۱۳۰
۱۱.مینوی خرد ص ۱۲،۱۴،۱۵،۱۶
۱۲.دوشن گیمن،دین ایران باستان صص ۳۹۵-۳۹۶
۱۳.اوستا، ص ۸۴۶
۱۴.وندیداد،فرگرد هفتم،بخش هشتم،بندهای ۵۲-۵۴ در اوستا، ص ۷۳۹
۱۵.ویسپرد،کرده ی بیست و سوم،بند ۱ در اوستا،ص ۵۷۳
۱۶.گات ها- سرودهای زرتشت،ص ۹۱
۱۷.یاحقی،فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی،ص ۲۸۶
۱۸.طالقانی ،پرتوی از قرآن ،قسمت دوم،جزء سی ام، ص ۴۰
۱۹.نساء،۱۷۵
۲۰.سهره وردی،قصه های شیخ اشراق،ص ۱۴
۲۱.هنرفر،گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص ۵۸۲
۲۲.جابری انصاری،تاریخ اصفهان، ص ۱۵۹
۲۳.استیرلن،اصفهان،تصویر بهشت،ص ۴۱
۲۴.نیّر طهوری،ملکوت آیینه ها:مجموعه مقالات در حکمت هنر اسلامی

سه شنبه 2 مرداد 1397 ساعت 13:24  
 نظرات